چرا جوانان زندگی در هرجای دیگر دنیا را ترجیح میدهند؟
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۱۰۰۷۱
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه اطلاعات، نمیتوان همه جوانهای ناراضی و منتقد به وضع موجود را ساده لوح دانست که تحت تأثیر القائات دیگران قرار گرفته باشند، با این حال نباید عامل شایعه سازی و دروغ پردازی گروهی را که با نیتهای شوم خاصی به نا رضایتی جوانها دامن میزنند نا دیده گرفت.
ما دیگر در یک حصار زندگی نمیکنیم بلکه هر جوانی امروز یک جام بلورین جم را در جیب خود دارد که هر لحظه اراده کند میبیند دیگر جوانها در دیگر کشورها چگونه زندگی میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این حال فقط کمبود امکانات نیست که جوانهای ما را آزار میدهد. امید به فردای بهتر، نبودن تبعیض و پرداختن به شایسته سالاری در انتصابها از خواستههای ساده جوانهای ماست.
داشتن اینترنت پرسرعت یکی از خواستههای ابتدایی جوانهاست. امروزه مانند گذشته نیست که انسان روی حصیر زانو بزند و به سنت طلبگی دنبال مطلب بگردد. بدون اغراق باید گفت که اگر انسان قصد یک کار پژوهشی سطح بالا را داشته باشد و بخواهد از منابع خارجی بهره گیری کند یا اکثر سایتها فیلتر است یا با سرعت اینترنت مو جود باید در مواردی قید کارش را بزند.
بحث شغل و ازدواج و مسکن که در زمره خواستههای ضروری همه جوانها در همه دنیاست در کشور ما، البته نه برای همه، به آرزوهای دور دست تبدیل شده است. متأسفانه شمار زیادی از جوانها بزرگترهای خود را مقصر عدم تحقق آرزوهای حداقلی خود میدانند. اما آیا واقعاً پدر مادرها مسئول وضع موجودند یا در کشور ثروتمندی مثل ایران که در زمره ممالک غنی جهان قراردارد عدم برنامهریزی، عدم همهجانبه نگری و عدم کاردانی شماری از کارگزاران حکومت در عرصههای مختلف چهار دهه اخیر چنین وضعی را موجب شده است؟
بدنه اجرایی کشور کند کار میکند و ارتشا همچنان دارد از ایمان مردم به جمهوری اسلامی قربانی میگیرد. جوانها این واقعیتهای تلخ را میبینند، و مثل افراد مسن قدرت تحمل آن را ندارند. درهای دنیا هم به روی جوانهای تحصیل کرده ما باز است و همه مشوقها هم برای جذب آنها در دنیا وجود دارد. وقتی جوانی به بازی گرفته نشود، وقتی گروههایی با دید تنگ و انحصارطلبی که دارند همه چیز را برای خود و اطرافیان خویش میخواهند و مانع جذب جوانهای مستعد میشود حاصلش این است که ایران میشود یک کشور تولید تحصیل کرده و متخصص که آنها را به رایگان به دیگر کشورها صادر میکند.
امروز در مشاغل تخصصی با پرداخت حقوقهای پنج برابر چند سال پیش هم نیرو وجود ندارد چون جوانهای زیادی دارند میروند. البته ایران بزرگ ما امکانات عظیم علمی و فرهنگی دارد و اگر این توان و خلاقیت بهدرستی به کار گرفته شود قدرت جذب تحصیل کردههای داخلی بهخوبی فراهم خواهد شد.
آیا گوش شنوایی هم وجود دارد که احساس خطر کند و دل به جوانها بسپارد و پای درد دل آنها بنشیند و بشنود که «ما از درد ناچاری و بر خلاف میل باطنی خود خانه و خانواده و کشورمان را ترک میکنیم تا آینده بهتر و امن تری را بسازیم»؟ قرار بوده است که چتر نهضت جوان گرایی همه جوانها را زیر سایه خود بگیرد. لایقها را به به کار گمارد و از فکر و توان آنها کشور را بهره مند کند. اما آیا واقعاً چنین شده است؟ متأسفانه این روزها در گفتگو با جوانها انسان به واقعیتهای تلخی پی میبرد که ظاهراً مسئولان یا از آنها بیاطلاعند یا میدانند ولی برای جذب این قبیل جوانها کار درخوری صورت نمیگیرد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: مذاکرات وین پیاده روی اربعین اربعین زیارت اربعین لیز تراس قاسم مکارم جوانان مهاجرت امید به آینده شرایط کشور مذاکرات وین پیاده روی اربعین اربعین زیارت اربعین لیز تراس قاسم مکارم جوان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۱۰۰۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرار زن جوان از دست مرد شیطانصفت | مرا به بیابانهای اطراف شهر کشاند و...
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطانصفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه میکرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بیتجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.
من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک میزد. با وجود این چارهای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانوادهام بسیار ضعیف بود و نمیتوانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زنهای غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده استحامد شبها دیر به خانه میآمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نهتنها هیچگونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمیتوانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینههای پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چارهای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.
وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچگونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکتهای خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.
در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانهروزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیهای را فروختند.
در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانهای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.
دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارکهای مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابانهای حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابانها رها کرد و گریخت.
من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانوادهای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمدهام تا از آن مرد شیطانصفت شکایت کنم.
با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.
کد خبر 849567 برچسبها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران